خلاصه داستان: سلما که از دار دنیا فقط خواهرش لیلیم و ماشین قراضهی پدرش را داشت به هر دری میزد به بن بست میرسید تا این که ارثی به اون میرسد و به امید گرفتن این ارثیه از شهر وان به استانبول میآید ولی تنها راه گرفتن این ارثیه پیدا کردن شریکِدیگر این ارث یعنی مهران، عشق سابق وی بود. مهران و سلما در یک روز بدنیا آمدند و پیشگویی شد که بین این دو عشق بزرگی رخ خواهد داد. مهران یک روز بعد از آتشسوزی که تقصیرش را گردن سلما انداخته بودند به استانبول رفته بود و الان زندگی کاملا متفاوتی داشت…
خلاصه داستان: Bhediya در جنگل های Arunachal، داستان Bhaskar، مردی است که توسط یک گرگ گاز گرفته می شود و شروع به تبدیل شدن به موجود می کند. همانطور که باسکار و دوستانش سعی می کنند پاسخی پیدا کنند، یک سری پیچ و تاب، چرخش و خنده به وجود می آید.
خلاصه داستان: اولیویا که پس از جدایی با بلاک نویسنده دست و پنجه نرم می کند، به امید الهام گرفتن به تعطیلات گرمسیری می پردازد و با شاهزاده الکساندر ملاقات می کند، که برای ازدواج با خانواده سلطنتی به فاصله ای از وظیفه خود نیاز دارد.
خلاصه داستان: دو دوست قدیمی در یک مراسم خاکسپاری دوباره به هم می پیوندند و تصمیم می گیرند از مرد بیوه ای که چندین دهه قبل با آنها درگیر شده انتقام بگیرند.
خلاصه داستان: ریا خان معتقد است که باید خواهر بزرگترش لنا را از ازدواج قریب الوقوعش نجات دهد. پس از کمک گرفتن از دوستانش، او تلاش می کند تا جاه طلبانه ترین سرقت های عروسی را به نام استقلال و خواهری انجام دهد.
خلاصه داستان: چارلز یک زن زن است در حالی که الین یک جوینده طلا است. این دو، انسانیت را زمانی یاد میگیرند که مجبور شوند با هم متحد شوند و به دنبال دو ربات باشند.
خلاصه داستان: زن جوانی با ارسال پیامک های عاشقانه به شماره تلفن همراه قدیمی نامزدش تلاش می کند تا از درد مرگ نامزدش بکاهد و با مردی که شماره دوباره به او اختصاص داده شده ارتباط برقرار می کند.
خلاصه داستان: کشیشی که دارای قدرتمند ترین نیروی الهی است در حین مبارزه با یک شیطان به دنیای دیگری منتقل می شود. جایی که خود را در قالب بدن یون وو، یک آیدل ناشناخته می بیند. گروه یون وو در آستانه انحلال است. اما کمی بعد اجرای زنده و فاجعه یون وو باعث جلب توجه مردم و رسانه ها می شود…
خلاصه داستان: داستان در سال 1990 در شهری کوچک در نزدیکی رودخانه ساحلی اتفاق می افتد. کوان لیانگ یک نگهبان کارخانه است و همیشه بخاطر اتفاقاتی که در رودخانه مجاور رخ می دهد سرزنش میشود. بزرگترین مشکل این است که، در واقع، به نظر می رسد که لیانگ، به هر طریقی، درگیر حوادث عجیبی است که در شهر رخ می دهد. با این حال، حل این پرونده بسیار دشوار به نظر میرسد چرا که افسانه های مختلفی در مورد شیاطین و وجود طلای پنهان در گردش است. به زودی تعداد زیادی از ساکنان تصمیم به کشف حقیقت پشت این حوادث مرموز می گیرند و یک بار برای همیشه سعی می کنند وجود پدیده های ماوراء طبیعی را تایید یا رد کنند ولی…
خلاصه داستان: ملیک در مورد کار، خانه و نامزدش مهمت به خانواده اش در آلمان دروغ می گوید. مهمت یک پزشک و نامزد رئیسش ایکنور است. وقتی خانوادهاش به استانبول میآیند، او از مهمت باجگیری میکند تا با برنامههایش برای افشا نشدن او همراهی کند...
خلاصه داستان: هر روز دانش آموز دبستانی میبو حول عشق او به ماهی می چرخد. او هر روز آنها را می بیند، می کشد و می خورد. پدرش نگران میبو است، زیرا به نظر می رسد او با بچه های دیگر متفاوت است. مادرش در مقابل سلام را تماشا می کند...
خلاصه داستان: تاد به طور تصادفی یک طلسم باستانی را رها می کند و زندگی دوستانش مومی، جف و بلزونی را به خطر می اندازد. در حالی که همه علیه او هستند و تنها با کمک سارا، او برای پایان دادن به نفرین مومیایی وارد ماجراجویی می شود.
خلاصه داستان: پیدا کردن روحی به نام ارنست که در خانه جدیدشان شکار میکند، خانواده کوین را در یک شب به احساسات رسانههای اجتماعی تبدیل میکند. اما زمانی که کوین و ارنست در مورد رمز و راز گذشته ارنست تحقیق می کنند، هدف سیا می شوند.
خلاصه داستان: مامور ویژه اورسون فورچون و تیم عاملش یکی از بزرگترین ستاره های سینمای هالیوود را برای کمک به آنها در یک ماموریت مخفی استخدام می کنند، زمانی که فروش یک فناوری جدید تسلیحاتی مرگبار تهدید می کند که نظم جهانی را مختل کند.
خلاصه داستان: کیلا یک محقق تبارشناسی است که به شهر جذاب Conifer سفر می کند، به این امید که تبار خود را جمع کند. جستجو، کیلا را به یک مزرعه درخت کریسمس، صاحب سرسخت اما خوش تیپ آن - و احتمالاً عشق - هدایت می کند.
خلاصه داستان: هنگامی که شهر ساحلی Shaw Bay در معرض خطر توسعه مجدد قرار می گیرد، ارین مشاور املاک هر کاری برای نجات آن انجام می دهد - Cue Theo خوش تیپ، یک خانواده سلطنتی که به دنبال یک ملک جدید است. نکته این است که او بخش سلطنتی را پنهان می کند.