خلاصه داستان: در سال 1990، جیانگ ژونگشی پس از، از دست دادن شانس ورود به مدرسه نظامی به دلیل متهم شدن پدرش به جرایم اقتصادی، موقتاً در یک کارخانه ماشین آلات مشغول به کار میشود. پدر یوان شیائوکسیا که او نیز تحت تأثیر مشکلات خانوادگی جیانگ ژونگشی قرار گرفته بود به طور غیر منتظره ای از دنیا میرود. چهار سال بعد، جیانگ ژونگشی و یوان شیائوکسیا در کارخانه ماشین آلات با یکدیگر برخورد میکنند و…